انتشارات هرمس / کتاب شعر و ادبیات انتشارات هرمس

کتاب آیینه سرتاسر ترک برداشت اثر آگاتا کریستی

Name: کتاب آیینه سرتاسر ترک برداشت اثر آگاتا کریستی
Brand: انتشارات هرمس
SKU: 70816
Rating: 4.6 (15 reviews)

The Mirror Crack d From Side To Side

۴.۶ (۱۵)

۵ دیدگاه کاربران

قطع: پالتویی
نوع جلد: شومیز

کسب و کارهای بومی اطلاعات بیشتر

این کالا جزو تولیدات بومی - محلی می باشد.

هزینه ارسال ۳۹ هزارتومان

ارسال به سراسر ایران

جستجوی نسخه الکترونیکی

نسخه الکترونیکی کتاب‌ها، سریع‌تر و ارزان‌تر در فیدیبو

خرید از فیدیبو

فروشنده

فروشنده دیگر

مداد آبی برگزیدهرسمی

۸۰٪ رضایت خریداران عملکرد عالی

عملکرد محاسبه نشده

مشاهده این فروشگاه

مداد آبی

عضویت از ۳ سال و ۸ ماه پیش

۸۰٪

رضایت خریداران از کیفیت کالا

این عدد درصد رضایت خریداران از کیفیت کالای این فروشنده را نشان می‌دهد. میزان رضایت توسط خریداران کالا با شرکت در نظرسنجی تعیین می‌شود.

از مجموع۱نفر

راضی

عالی

عملکرد فروشنده مرتبط با این کالا

۹۹.۸٪

تامین به موقع

۹۹.۷٪

تعهد ارسال

۹۹.۹٪

بدون ثبت مرجوعی

مداد آبی

صفحه فروشنده

عضویت از ۳ سال و ۸ ماه پیش

۸۰٪

رضایت خریداران از کیفیت کالا

از مجموع۱نفر

راضی

عالی

عملکرد فروشنده مرتبط با این کالا

۹۹.۸٪

تامین به موقع

۹۹.۷٪

تعهد ارسال

۹۹.۹٪

بدون ثبت مرجوعی

گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا

موجود در انبار فروشنده

ارسال دیجی‌کالا از ۱ روز کاری دیگر
ارسال فروشنده

ارسال توسط فروشنده

این کالا در انبار فروشنده موجود و آماده پردازش است و امکان ارسال مستقیم توسط فروشنده دارد.

ارسال توسط دیجی‌کالا از ۱ روز کاری دیگر

این کالا پس از مدت زمان مشخص شده توسط فروشنده در انبار دیجی‌کالا تامین و آماده پردازش می‌گردد و توسط پیک دیجی‌کالا در بازه انتخابی ارسال خواهد شد.

۰ هدیه

لیست هدیه ها

قیمت واحد

تخفیف‌ پلکانی

۱۲۴,۳۶۰

جمع قیمت

۱,۲۴۳,۶۰۰

۱۰ عدد یا بیشتر

۱۲۴,۳۶۰

تنها ۲ عدد در انبار دیجی‌کالا باقی مانده

افزودن به سبد خرید

آیا قیمت مناسب تری سراغ دارید؟

کتاب آیینه سرتاسر ترک برداشت اثر آگاتا کریستی

بازخورد درباره این کالا

کتاب «آیینه سرتاسر ترک برداشت» نوشته‌ی «آگاتا کریستی» و ترجمه‌ی «مجتبی عبدالله‌نژاد» است. قسمت‌هایی از این رمان را می‌خوانیم: «خانم جِین مارپل کنار پنجره نشسته بود. پنجره رو به باغی باز می‌شد که روزگاری برایش مایه غرور بود. ولی حالا دیگر نبود. از پنجره به بیرون می‌نگریست و اخمهایش توی هم می‌رفت. مدتی بود که فعالیت در باغ برایش ممنوع شده بود. نباید خم می‌شد، نباید بیل می‌زد، نباید چیزی می‌کاشت، فقط می‌توانست خیلی کم هرس کند. پیرمردی به اسم لایکوک که هفته‌ای سه بار می‌آمد، همه سعی‌اش را می‌کرد.» «خانم مارپل با همان احساسی که کریستف کلمب موقع کشف دنیای جدید داشت، به راهش ادامه داد و چهار دقیقه بعد در آبری کلوز بود. البته قبلا شهرک را از جاده مارکت بیسینگ دیده بود، یعنی از دور چشمش افتاده بود به کلوزها و ردیف خانه‌های شیک نوساز که روی بام‌هایش آنتن‌های تلویزیون بود و درها و پنجره‌هایشان رنگ‌های سبز و آبی و زرد و صورتی داشتند. ولی تا حالا برایش واقعیت عینی نداشت و مثل این بود که نقشه شهرک را می‌بیند. داخل خود شهرک نیامده و از نزدیک آن را ندیده بود. ولی حالا در شهرک بود و دنیای جدیدی را که سر برآورده بود از نزدیک می‌دید.» این کتاب را انتشارات «هرمس» منتشر کرده است.

ادامه مطلب